ندای فطرت

خدا را با چشم دل باید دید

ندای فطرت

خدا را با چشم دل باید دید

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

بیداری- دعوت -اصلاحات

فریب - دنیا-زندگی-سعادت-توشه- سبکبار- مقصود

شیرینی وصال-درد جانکاه-رابطه انسان و خدا- لذت بی نظیر

خود واقعی- خود خیالی- فراموشی-خسارت

یا علی- با علی- راه علی-شیعه علی

سیزده رجب-لرزش - شیطان- حق- باطل

دنیا-تقوا-مرکب راهوار- مرکب چموش-بیماری قلب

بذر الهی- سنبل -عالم آفرینش

فاطمه (س)-سیاست- میدان- تفکر جاهلی- مدافع حریم امامت

مقام فاطمه(س)-راز جهان-نظر دانشمند مسیحی

شهادت فاطمه(س)- عدم بیعت- کار بی شرمانه عمر- ضربه قنفذ

انگیزه خلیفه ها-غصب فدک- تضعیف بنیه ی مالی

خطبه فدکیه- ادعای ابوبکر- سکوت انصار ومهاجر- مقام معنوی و سیاسی

امامت- ولایت- خطبه فدکیه- حضرت زهرا(س)-نظام بخشی

ارکان زندگی-پایه اسلامی-محبت وآرامش

فاطمه (س)-محبت- دوستدار- شفاعت-عبادت

فاطمه(س)- فطم - قطع-

فاطمه(س)- سوره کوثر- ابتر-نظر فخر رازی

ایثارفاطمه(س)- الگوی زهد- آیه ایثار

فاطمه (س)- آیه تطهیر-اهل البیت -گواه قرآن- عصمت و طهارت

فاطمه(س)-مباهله-الگوی بشریت-حلقه وصل

فاطمه(س)- حجّت خدا- زن کامل- برترین بانو

یاد خدا- ذکر - لرزه- قطب نما- اضطراب

حسود- کم ظرفیت-هلاکت-شر

تلنگر-آدم(ع)-هبوط-اعضا-رابطه- یارو غمخوار

ماجرای زنبور-عاشورا-لقمه-هیزم-حرام-طیب

وقت- طلا-گرانبها-فرصت- غنیمت

بخشش-خطا-رحمت-آدم

چادر-مروارید- صدف-شیطان-حجاب

انتخابات -افتخار - رأی مردم-تعهدات

آخرین مطالب

۵ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

در زندگی همه ی افراد چیزهایی است که مربوط به خودشان است و در بعضی مواقع دچار رنج هایی در زندگی می شوند.

حال بنا به فرق هایی که در افراد است، نوع نگرش به مشکلات فرق می کند. میدانیم که همه اینها از طرف خداست و خداوند بد هیچ بنده ای را نمیخواهد.

خداوند همه نعمتهایش را بر ما عرضه داشته و بر هر کس قدری معین کرده است ،حال این نعمتها مثل چک حامل نیستند که هر کس ازراه رسید آن را وصول کند، بلکه شبیه چک بنام هستند پس تنها کسی میتواند آن را دریافت کند که نامش بر آن باشد

و قرآن میگوید « لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» هر چیزی به نام خداست.(1)

پس عزت و اعتبار من نیز بنام اوست و تنها او می تواند از با جه ی وجود من وجاهت و آبرو را باز پس گیرد.

البته قانون چک در صورتی که صاحب نام میتواند با امضایی که پشت چک میزند، دریافت آن را به دیگری واگذار کند.این همان امتحان صبر است بر مشکلات، که اگر پیروز از میدان خارج شوید همچنان با نعمت شکر ادامه راه آسانتر می شود و تقرب به درگاه الهی بیشتر می شود.

از اینرو اگر دیدی کسی می تواند آبروی کسی را بریزد بخاطر آن است که خداوند امضاء کرده است، و البته او همچنانکه خود بارها گفته است و ما نیز بارها تجربه کرده ایم، حکیم است و کارهایش همه بر اساس حکمت و کتاب است.

در نیافتد هیچ برگی از درخت     بی قضا و حکم آن سلطان بخت(2)

«وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُهَا» هیچ برگى فرو نمی ‏افتد مگر [اینکه] آن را می داند(3)

پس خداوند بنا به ظرفیت وجودی افراد هر چیزی را که لایق افراد بداند مقرر می کند و در راه هر چه خود اراده کند بر او محقق می سازد.

پس کاری به کار کسی نداشته باش و مستقیماً به سوی خدا حرکت کن و تنها از درگاه او تمنّا کن و بخواه و تنها از درگاه او پوزش خواسته و عذر خواه باش که او بی همتاست.

پی نوشت:


1-سوره شوری،آیه49

2-مثنوی معنوی مولانا

3-سوره انعام،آیه 59

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۴ ، ۰۲:۳۰
علی علایی

هیچ کس آدمی را از خوردن میوه ای تلخ منع نمی کند؛زیرا تلخی خود مانع خوردن میشود و انسان را از خوردن باز میدارد، در صورتی که خوردن میوه شیرین آنقدر لذت بخش است که انسان نا خواسته بسوی آن می رود.

مثلا پزشک به بیمار خود که سرما خوردگی دارد، داروی تلخی میدهد و او را از خوردن خربزه باز میدارد. این داروها که تلخ است با صبر او بر خوردن، در نهایت سلامتی  بیمار را به دنبال دارد .امر و نهی خداوند در اعمال ما انسانها نیز چنین  است، وقتی خداوند ما را امر به انجام کار نیک برای سعادت و رسیدن به کمال میدهد و از انجام گناه نهی میکند، مثل همان خربزه شیرین است که در سرما خوردگی به بدتر شدن حال فرد کمک میکند، ودر واقع از چاله بر خواسته به چاه می افتد .

بنابراین گناه برای انسان به ظاهر مایه ی  رنج و زحمت نیست، بلکه گویی مثل درختی سبز و میوه دار است که هم چشم نواز بوده هم مایه ی انرژی و خود را بهتر نشان میدهد.

ازاین رو خداوند در آن باغ، وقتی که میخواهد لغزش را به تصویر بکشد، از نماد درخت سبز و میوه دار استفاده میکند، نه بوته ای پر خوار و  پر تیغ.

«وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ» (1)

«ولاتقربا هذه الشجرة»« به این درخت نزدیک نشوید»

درواقع نهی خداوند از نزدیک نشدن به در خت آن ضرر و زیانی است که انسان پس از آن می بیند.

«فتکون من الظالمین»« پس در شمار ستمگران خواهید بود »

و این جزء ستمگران بودن در واقع همان ستم به نفس خود است و دوری از رحمت خداست .

زانک  نهی از  دانه     شیرین   بود              تلخ را خود  نهی حاجت کی شود

دانه ای کش تلخ باشد مغز و پوست            تلخی ومکروهش خود نهی اوست (2)

بنا براین گناه به ظاهر شیرین و جلوه گر است و به باطن تلخ و بیماری زاست که فقط درمان این بیماری توبه است .همچنانکه بعد از توبه ِ حضرت آدم -علیه السلام-رحمت باری تعالی شامل حال او شد و او را وعده ی بهشت داد.

  پی نوشت:


1-سوره بقره،آیه 35

2-مثنوی معنوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۴ ، ۱۴:۰۸
علی علایی

بسیاری از تلخی ها به خاطر نوع نگاه انسان است. یعنی با یک نوع نگاه به محیط و افعال تلخ ولی با نگرشی دیگر شیرین است.

حکایت:در زندگی یک فرد مؤمن اتفاقاتی روی داد، به گونه ای که برای تأمین زندگیش اثاثیه ی خانه خود را یکی پس از دیگری می فروخت.روزی دید دیگ خانه را فروخته است، گریه کرد .به او گفتند ناراحت مباش خداوند دوباره زندگیت را می سازد. فرد مؤمن گفت: ناراحت نیستم، به خاطر لطف خداوند نسبت به خودم گریه می کنم؛ چرا که خداوند چهل سال قبل مرا به فکر خرید این دیگ انداخت تا ذخیره ی امروزم باشد و نیازمند دیگران نشوم. این یک نگاه شیرین به زندگی است نگاه دیگر همان فروش دیگ نشانه بدبختی و تلخ کامی است .

مثال :مثلا لیموی ترش با یک نگاه ترش است، ولی برای کسی که می خواهد شربت لیمو درست کند، همین ترشی ارزش دارد.

تا به بازار جهان سوداگریم    /      گاه  سود و  گه  زیان می آوریم

گر نکو بازرگانیم از چه  روی    /    هرگز این سود و زیان را نشمریم(1)

«صبر»از مهمترین ارکان ایمان است، امیر مؤمنان علی علیه السلام موقعیت صبر را در برابرایمان، همانند موقعیت سر نسبت به بدن می دانند. و همچنین میفرماید:اساس و ریشه ی صبر، ایمان و یقین خوب نسبت به خداوند است.(2)

در قرآن مجید نیز کمتر موضوعی را مانند صبر مورد تاکید قرار داده است. حدود هفتاد آیه، از صبر سخن به میان آمده که بیش از ده مورد آن به شخص پیغمبر اسلام صلی الله علیه و اله اختصاص دارد.

قرآن برای صابران، اجر فراوانی قائل شده، «انما یوفی الصابرون اجرهم بغیرحساب » (3) و کلید ورود بهشت، صبر و استقامت شمرده شده است، آنجا که می گوید:

«فرشتگان بر در بهشت به استقبال می آیند و به آنها می گویند:«سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار ،سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان،چه نیکو است سر انجام آن سرای جاویدان »(4)

پی نوشت:


1-شاعر :پروین اعتصامی

2-غررالحکم،ج2،ص415

3-سوره بقره:آیه 249

4-سوره رعد:24

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۴ ، ۰۰:۵۳
علی علایی

«الله اکبر»یعنی خدا بزرگتر است و حرف بزرگتر باید گوش کرد . راستی ما حرف خدا را گوش می کنیم یا حرف مردم را؟

آیا چیزی شبیه دماسنج نیستیم که خود را با شرایط بیرون تنظیم می کند، اگر هوا گرم باشد بالا رفته واوج می گیرد و اگر سرد باشد فرود آمده و افسرده می شود؟ آیا ما آمپر دهان دیگران نیستیم؟ آیا دهان بینیم یا جهان بین؟ کسی که به خاطر پاداش و تشویق آبرو و حیثیت دیگران را به راحتی کم و زیاد کرده یا زیر پا می گذارد یا هزار بر چسب و تهمت به این و آن می چسباند، چه کسی یا چه چیزی را بزرگتر و بالاتر می داند؟

کسی که به خاطر فرار از کار، زود به نمازخانه می رود یا به بهانه ای از نماز خانه دیر خارج می شود چه کسی را یا چه چیزی را بزرگتر می داند؟

«الله اکبر»یعنی خدایا؛ اگر دیگران در نگاه من بزرگ هم باشند، باز تو بزرگتر از آنی که در وصف من بگنجی.

و چگونه ذهن عاجزم که بزرگی های دنیوی را به خود بزرگ می پندارد از بزرگی وصف ناپذیر تو سخن گوید.

چنان که در روایتی آمده است:شخصی از صحابه نزد محضر مبارک امام صادق"علیه السلام"«الله اکبر»گفت، امام"علیه السلام" فرمود:خدا از چه چیز بزرگتر است؟ عرض کرد:از همه چیز. امام"علیه السلام"با این سخن خدا را محدود کردی. آن مرد پرسید: پس چه بگویم؟ فرمودند:بگو«الله اکبر من أن یوصف»«خدا بزرگتر از آن است که به وصف آید».(1)

و در جای دیگری آمده است که امام صادق "علیه السلام"اینگونه فرمودند:«وکأن ثّمّ شیءفیکون أکبر منه»«آیا اصولا در برابر ذات خدا وجودی هست که او برتر از آن باشد »؟

خطاب به مرد صحابه:پس بگو «أکبر من أن یوصف»«برتر و بزرگتر از آن است که به وصف آید». (2)

ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم  / و از آنچه دیده ایم و نوشته ایم و خوانده ایم؛

مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر / ما همچنان در اول وصف تو مانده ایم ؛ (3)

پی نوشت:


1-کافی،ج 1،ص 117-المحاسن،ج 2،ص329

2-کافی،ج1،ص117-المحاسن،ج2،ص329

3-گلستان سعدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۴ ، ۰۲:۴۶
علی علایی

_اگر در دل شب از درون کلبه واتاقکی فانوس روشنی باشد یقین بدان از دریچه ی آن نور و روشنایی به بیرون می تابد .

مثال ما انسانهاست که اگر در درونمان چراغ هدایت روشن باشد، پس با نور آن چراغ راه خود را پیدا میکنیم وهر چه پیش تر رویم نور چراغ بیشتر شده و اطراف را روشن تر می سازد.

اللَّهُ نُورُ السَّمَوَتِ وَالْأَرْضِ»خداوند، نور آسمان‏ها وزمین است.(1)

_خدا هم نور است اگر در قلب ما حضور داشته باشد از دهانمان حرفهای نورانی مثبت به بیرون میزند نه حرفهای نیش دار و گناه .پیامبر اکرم-صلی الله علیه وآل والسلم-کسی بود که خدا در دل او خانه کرده بود، و نشانگر این حدیث است:

قال الصادق علیه السلام : القلب حرم الله فلا تسکن حرم الله غیر الله : دل حرم خداست ، پس در حرم خدا، غیر خدا را ساکن مکن . (2)

_حرفهای ایشان سراسر نور و هدایت بود.

«لایذّمّ أحدا»

هیچگاه او با سخنان خود به کسی نیش نمی زد، و هیچگاه کسی را با سخنان خود دلتنگ و ملول نمی کرد.

ما نیز باید همچنان دنبال چنین الگویی برای زندگی باشیم و حتی از دهانمان نیز حرارت فانوس بیرون آید.پس چه خوش است که فانوس دلمان روشن باشد که شاید نورش به اطراف بتابد و نشانگر راه اطاعت در مسیر بندگی برای خود و  دیگران هم باشد.


 

پی نوشت:


1-سوره نور .آیه35

2-بحارالانوار.جلد70.صفحه25

ا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۴ ، ۱۹:۲۱
علی علایی