انبیای الهی تهذیب و سازندگی را از خود شروع می کردند آن گاه به محیط خانواده می پرداختند وسپس به جامعه روی می آوردند و درصدد تهذیب و تطهیر و تربیت جامعه بر می آمدند. انبیاءو اولیای الهی، در اثر تهذیب و ریاضت نفس، چون خورشید تابان می درخشیدند و اطراف خود را روشن و نورانی می کردند و هر کس مستعد بود بر اثر نورانیّت شمس نبوّت و قمر ولایت، هدایت می یافت.
روش تربیتی انبیاءو اولیا عملی بود؛ نه حرفی.حرکات و سکنات و اعمال انبیاء، همه تعلیم و هدایت است. انبیاء و اولیا(علیه السلام) به دنیا به عنوان ابزار و طریقت می نگریستند، نه به عنوان موضوعیت. انبیاء(علیه السلام)دنیا را به صورت منفی طرد نمی کردند، لکن انغمار و فرو رفتن در دنیا و موضوعیت برای آن قائل شدن را رد می کردند. رجل الهی دنیا را در خدمت دین به کار می گیرد و کسانی که براساس وهم و مادیّت زندگی می کنند،دین را به خدمت دنیا می گیرند.
ما هم در روزگار گذشته ی خود مردی الهی داشتیم که دنیا را در خدمت به دین و خلق سپری کرد و آن چنان انقلابی به راه انداخت که دنیا هر لحظه با یاد آن به خود می لرزد. پیروزی انقلاب اسلامی که امام خمینی(ره) در سال 1357به راه انداخت نشانگر این واقعه ی مهم اسلامی بود.
موفقیت تدابیر امام (ره) در صحنه عمل :
رهبری یک انقلاب، آنگاه موفق است که در صحنه عمل و میدان تجربه، کارآمدی و توفیق خود را بنمایاند، و این کارآمدی واقعیتی است که توده مردم و اقشار انقلابی بخصوص نخبگان و چهره های شاخص جامعه قادرند تا آن را لمس کنند و دریابند. امام خمینی(ره) در طول شکل گیری انقلاب اسلامی، و در تعامل و پیوند متقابل با انقلابیون و نیروهای مبارز، درستی استراتژی و تصمیمات خود را نیز به منصه ظهور می رساندند. همان گونه که پس از پیروزی انقلاب هم، هشدارها و رهنمودهای ایشان، در مدت زمانی کوتاه یا بلند؛ اتقان و درستی خود را می نمایاند. البته در این عرصه، غالباً اجماع و اتفاق نظر حقیقی بین اقشار و آحاد جامعه به وجود نمی آید، زیرا مخالفان و رقبا هرگز موفقیت ها را بر نمی تابند، ولی حقیقت بالاخره خود را نشان می دهد. در جریان شکل گیری و رشد یک انقلاب، موفقیت گام هایی که رهبری در پیشبرد انقلاب بر می دارد و درستی تحلیل ها، هشدارها و رهنمودهای او، خود به خود در تکوین و تحکیم رهبری، نقشی اساسی داشته و بتدریج، اعتماد عمومی را به او جلب می نماید و عملاً نیز برجستگی و شایستگی او را نشان خواهد داد و همه برای ایجاد حکومت اسلامی است.
وظیفه حکومت اسلامی، سوق دادن مردم به سوی ماوراءطبیعت و دوری از نشئه ی حسّ است. وظیفه ی مهم حکومت اسلامی، بسط توحید و معارف غیبی و انسان سازی است.کار انبیاء و سیاسیون الهی نیز، اداره ی جامعه و سوق دادن مردم به سوی توحید است؛بسط بندگی و تفسیر جهان و انسان بر مبنی توحید است.
پس: وظیفه ی رهبری بر جامعه آسان نیست و فقط فردی می تواند انقلاب کند که خود انسان کامل باشد که بتواند صلاحیّت اداره ی جامعه را داشته باشد همانند امام خمینی(ره) که تا امروز هم رهنمودهای ایشان نشانگر راه بر ماست.