زندگی دنیوی انسان همواره با اتفّاقات زیادی همراه است و این اتفّاقات در نظر افراد، متفاوت و متغیّر میباشد. همه ی انسان ها بنا به طبع درونیشان خواسته هایی در زندگی دارند که بعضی از آن ها دست یافتنی و بعضی دست نیافتنی است که در اصطلاح به آن آرزو می گویند.
حال آرزو بر دو قسم است:«آرزوهای کاذب»،که همچون سراب در بیابان زندگی ظاهر می شود و تشنه کامان را به دنبال خود می کشاند و هر لحظه تشنه تر می سازد تا از شدّت تشنگی هلاک شوند، و «آرزو های صادق»و مثبت و سازنده که همچون آب حیات،گلستان وجود آدمی را سیراب و پر ثمر می سازد و انسان هر چه برای رسیدن به آن زحمت می کشد،نشاط و معنویت بیشتری می یابد .
این همان چیزی است که در قرآن مجید به آن اشاره شده است:
«الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً»(1)
«مال و فرزندان ،زیور حیات دنیا هستند و باقیات الصالحات(ارزش های پایدار و شایسته)نزد پروردگارت ثوابش بهتر و امید بخش تر است.»
مال و فرزند:با توجه به این آیه می فهمیم داشتن مال و فرزند همان آرزوهای کاذبند که فقط انسان را به خود مشغول میدارد و وابسته به دنیا می کند و حتی انسان تا آخرین لحظه زندگی فکرش خالی از آن نمی شود .
امام علی علیه السلام کثیرا می فرمودند:
« أَیُّهَا النَّاسُ... إِنَّ الْأَمَلَ یُسْهِی الْقَلْبَ وَ یُکَذِّبُ الْوَعْدَ وَ یُکْثِرُ الْغَفْلَةَ وَ یُورِثُ الْحَسْرَةَ ...»(2)
«ای مردم، بدانید آرزو ، دل را دچار فراموشی می کند، و وعده را دروغ می نمایاند و غفلت را زیاد می کند و موجب حسرت مى شود»
باقیات الصالحات: امید وآرزو های سالمند که موجب سعادت انسان در آخرت می شود.
در حدیث نبوی، رسول خدا(ص)، آرزو را، رحمتی برای امت خود دانسته اند:
«الْأَمَلُ رَحْمَةٌ لِأُمَّتِی وَ لَوْ لَا الْأَمَلُ مَا رَضَعَتْ وَالِدَةٌ وَلَدَهَا وَ لَا غَرَسَ غَارِسٌ شَجَراً.(3)
امید و آرزو، برای امت من رحمت است و اگر امید و آرزو نبود هیچ مادری فرزندش را شیر نمیداد و هیچ باغبانی نهالی نمی کاشت. که قطعا مراد رسول گرامی اسلام از این آرزو، آرزو های طولانی ومنحرف نبوده است.
در نهایت میخواهیم به این امر اشاره کنیم که دین اسلام چه دین خوبی است که مردم را به داشتن آرزوهای صادق امر فرموده و این امر را محرکی برای رهنمون انسان ها به سعادت دانسته است.
پی نوشت:
1-سوره کهف،آیه 46
2- بحار الأنوار (ط - بیروت) ج۷۵ ، ۳۵
3- بحار الأنوار ج۷۴ ؛ ص۱۷۳