روز جمعه سیزدهم رجب، علی بن ابی طالب (علیه السلام) مانند خورشیدی بر روی سنگ سرخ در گوشه راست کعبه طلوع فرمود. همین که قدم بر زمین کعبه نهاد؛ به سجده افتاد و دست ها را به سوی آسمان بلند نمود و فرمود:
«أشهد ان لا اله الا الله، و أن محمداً رسول الله و أشهد أن علیاً ولی محمد رسول الله، بمحمد یختم الله النبوة و بی یختم الوصیة و انا امیر المؤمنین»: «شهادت می دهم که خدایی جز الله نیست و محمد(صلی الله علیه و آله) پیامبر خداست و علی وصی محمد رسو الله (صلی الله علیه و آله ) است. به مخحمد (صلی الله علیه و آله) نبوت ختم می شود و به من وصایت کامل و تمام می شود ومنم امیر المؤمنین».(1)
سپس فرمود:«جاءالحق و زهق الباطل»:«حق آمد و باطل رفت». در این هنگام که وجود سرا پا جودش پای بر این عرصه ی خاکی نهاده بود، بت هایی که در کعبه بود به زمین افتادند و آسمان ها نورانی شد. شیطان فریاد برآورد: «وای بر بت ها و بت پرستان از این فرزند».(2)
از این فرزند تازه به دنیا آمده شیطان به خود لرزیده و تا زندگی هست با وجود نام و یاد ایشان شیطانیان به خود خواهند لرزید. و همانطور که خود حضرت فرموده اند: وقتی که حق آمد باطل گریزان خواهد شد...؛
شخصی که تکیه گاه مظلومان و یتیمان و بی کسان روزگار خود بود، در جامعه ی کنونی ما همه از یاد و نام علی (علیه السلام) قوت می گیرند، و در واقع یاری گر هر درمانده ای است.
چنانچه یکی از دانشمندان (خلیل بن احمد) ، که بسیار در زهد و علم و تقوا مشهور بوده در مورد امیر المؤمنین (علیه السلام) گفته است:«احتیاج به او و بی نیازی او از همه، اثبات می کند که او امام همه در همه ی امور است».
پی نوشت:
1-مناقب آل ابی طالب(علیه السلام):ج 2 ص198.
2-علی علیه السلام ولیدالکعبه: ص41.