درباره ى شخصیّت ممتاز زهراى اطهر (ع)، گفتارها و نوشتارها و اظهارنظرها، چه از دوست و چه از دشمن- به ویژه دشمن دانا و با انصاف- بسیار فراوان است. در جهان اندیشه و علم و پژوهش، وجود پر برکت فاطمه (ع)، محور برخورد آراء و افکار گوناگون گردیده و میدان هاى گسترده اى را براى قلم فرسایىهاى پرشور ایجاد کرده است.
امروزه که شخصیت جمیله بوپاشاها، ایندیرا گاندى ها، فلورانس ها، الیزابت ها و بنت الهدىها و نظایر آن در سطح وسیعى از جهان مورد تجزیه و تحلیل قرار مىگیرد، آیا جا ندارد که شخصیت فوق العاده والاى این بانوى بزرگ اسلامى در عرصه ى جهانى مورد معرفى و شناسایى قرار گیرد؟
*نمونه ای از اظهارنظر یک دانشمند مسیحی درباره ی حضرت زهرا (سلام الله علیها):
دانشمندان مختلف جهان نظراتی درباره ی حضرت زهرا (سلام الله علیها)می دهند. مثلاً یک نویسنده و شاعر و ادیب مسیحى به نام «سلیمان کتانى» که داراى تألیفات مشهور و موفقى در چهره نگارى شخصیتهاى اسلامى است.
او برنده مسابقه در نگارش کتابى در مورد شخصیت درخشان بانوى بزرگ اسلام، فاطمه زهرا (ع) بود که کتاب تحت عنوان «فاطمة الزهرا، وترٌ فى غمدٍ» (فاطمه زهرا، زهى در نیام) مقام نخست را به خود اختصاص داد.
نویسنده ى مورد بحث، درباره ى شخصیت زهرا، شعر و حماس به کار می برد، و بهترین شورها و عواطف شاعرانه را نثار او مىکند...
او در آغاز کتابش مىنویسد: «فاطمه ى زهرا (ع) مقامى والاتر از آن دارد که سندهاى تاریخى و روایتى به سوى او اشاره کنند، و گرامىتر از آن است که شرح حال گونه ها به جانب وى راهنما باشند. فاطمه (علیهاالسلام) را همین چهارچوب کافى است که: وى دختر محمد (ص) و همسر على (ع) و مادر حسن و حسین (ع) و بزرگ بانوى جهان است». (1)
و در پایان کتابش مىگوید: «فاطمه، اى دخت مصطفى! اى روشنترین چهره اى که زمین را بر روى دو کتف خود بلند کرد، تو جز دو نوبت براى زمین لبخند نزدى: یک بار در سیماى پدر، آن دم که در بستر آرمیده بود و تو را مژده ى قرب وصل مىداد لبخند زدى. و لبخندى دیگر، بدان هنگام گرداگرد لبان تو مىگردید که جان بر لب داشتى و واپسین دم خویش را فروفرستادى... تو همیشه با محبت زیست کردى، تو با پاکى و پاکدامنى زیستى، براى پاکیزه ترین مادرى که دو ریحانه زادى و پروردى و بر قامت آن دو جام هاى از خز بخشندگى پوشاندى... تو زمین را همراه با لبخندى استهزاآمیز رها کردى و به ابدیت پیوستى، اى دختر پیامبر! اى همسر على! اى مادر حسن و حسین، و اى بزرگ بانوى بانوان همه جهان ها و اعصار» (2)
و باز در جاى دیگر مىنویسد: «قهرمانى نیرویى نیست که مستند به تن و بازو باشد، یا مستند به تاج و تخت، بلکه قهرمانى چیزى است که منطق عقل، رشد و فهم را به کار گیرد، آنگاه هدف ها را تعیین کند و برنامه را ترسیم نماید. و قهرمانى زهرا، چیزى جز این معنى بزرگ نبود. از این رو از هر چه عامل روشنایى دیگران مىشد بهره گرفت، بى آنکه بازوان ناتوان و نزار، و پهلوهاى لاغر و نحیف وى در این خواست از مؤثر باشد». (3)
نتیجه گیری:پس با تحقیق در این نوشته ها و دریافتی هایی که از دانشمندان مختلف بدست ما می رسد راه نوینی برای کسانی که هنوز آگاهی هایی که لازم است از بانوی بزرگ اسلام را داشته باشیم، محیا می کند. چون مقام آن بانو آنقدر بزرگ است همانند عظمت قرآن که هر روز راز نهفته ای از آیات آن را پیدا می کنند، زندگی ایشان هم پر از رمز و راز هستی است.به قول شاعر:
«وصف تو بگذشت از قدر عقول عقل در شرح شما شد بوالفضول
گرچه عاجز آمد این عقل از بیان عاجزانه جنبشى باید در آن»(4)
پی نوشت:
1ـ کتاب «فاطمة الزهراء وترٌ فى غمد»، پیشگفتار، ص 3.
2ـ ص 205 ترجمه ى همان کتاب.
3ـ ص 211 همان ترجمه.
4- جلال الدین محمد مولوى، مثنوى به تصحیح رینولد نیکلسون، به اهتمام نصرالله پورجوادى، انتشارات امیرکبیر، تهران،1363، ج3، ص3.