هیچ کس آدمی را از خوردن میوه ای تلخ منع نمی کند؛زیرا تلخی خود مانع خوردن میشود و انسان را از خوردن باز میدارد، در صورتی که خوردن میوه شیرین آنقدر لذت بخش است که انسان نا خواسته بسوی آن می رود.
مثلا پزشک به بیمار خود که سرما خوردگی دارد، داروی تلخی میدهد و او را از خوردن خربزه باز میدارد. این داروها که تلخ است با صبر او بر خوردن، در نهایت سلامتی بیمار را به دنبال دارد .امر و نهی خداوند در اعمال ما انسانها نیز چنین است، وقتی خداوند ما را امر به انجام کار نیک برای سعادت و رسیدن به کمال میدهد و از انجام گناه نهی میکند، مثل همان خربزه شیرین است که در سرما خوردگی به بدتر شدن حال فرد کمک میکند، ودر واقع از چاله بر خواسته به چاه می افتد .
بنابراین گناه برای انسان به ظاهر مایه ی رنج و زحمت نیست، بلکه گویی مثل درختی سبز و میوه دار است که هم چشم نواز بوده هم مایه ی انرژی و خود را بهتر نشان میدهد.
ازاین رو خداوند در آن باغ، وقتی که میخواهد لغزش را به تصویر بکشد، از نماد درخت سبز و میوه دار استفاده میکند، نه بوته ای پر خوار و پر تیغ.
«وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ» (1)
«ولاتقربا هذه الشجرة»« به این درخت نزدیک نشوید»
درواقع نهی خداوند از نزدیک نشدن به در خت آن ضرر و زیانی است که انسان پس از آن می بیند.
«فتکون من الظالمین»« پس در شمار ستمگران خواهید بود »
و این جزء ستمگران بودن در واقع همان ستم به نفس خود است و دوری از رحمت خداست .
زانک نهی از دانه شیرین بود تلخ را خود نهی حاجت کی شود
دانه ای کش تلخ باشد مغز و پوست تلخی ومکروهش خود نهی اوست (2)
بنا براین گناه به ظاهر شیرین و جلوه گر است و به باطن تلخ و بیماری زاست که فقط درمان این بیماری توبه است .همچنانکه بعد از توبه ِ حضرت آدم -علیه السلام-رحمت باری تعالی شامل حال او شد و او را وعده ی بهشت داد.
پی نوشت:
1-سوره بقره،آیه 35
2-مثنوی معنوی