چرا سستی برای نماز؟
ما انسان ها در زندگی روز مرهّ مان کارهای مختلفی انجام می دهیم؛ و اگر کارهایمان بنا به سلایق خودمان انجام نگیرد آرام نمی شویم و تمام انرژیمان را برای انجام آن می نهیم تا کار بهتر انجام شود. در این میان وقت نماز می رسد و ما همچنان مشغول کاریم، در واقع از کارمان نمی زنیم که به نماز برسیم؛ از نمازمان می زنیم که به کارمان برسیم.
به نظر شما اشکال کار از کجا آب می خورد؟ چرا نباید به نمازمان برسیم؟ مگر نه اینکه آنچنانکه جسم ما به خوردن و آشامیدن و استراحت نیازمند است روحمان نیز نیاز به آرامش دارد؟ پس چرا در حق روحمان که اصل و وجود ماست کم می گذاریم.
حال از نماز؛ نماز، داروى نسیان و وسیله ذکر خداوند است. نـمـاز، رابـطه معنوى مخلوق با خالق است. نماز یعنى دل کندن از مـادیـات و پـرواز دادن روح، یـعـنى پا را فراتر از دیدنى ها و شنیدنى ها نهادن.
پیامبر(ص) مى فرماید:«موضع الصلوه من الدین کموضع الراس من الجسد».(1)جایگاه نـماز در دین به منزله سر نسبت به تن است.
هیچ انسان با وجدان و متفکرى نیست که از ابعاد و اسرار و ظرایف نـماز آگاه باشد ولى از کنار آن ها بى اعتنا رد شود، مگر کسانى کـه بـه خـاطر غفلت و بى خبرى، توفیق سخن گفتن با خداوند را از خود سلب کرده اند.
در قیامت، اهل بهشت از دوزخـیـان مى پرسند: چه چیزى شما را روانه جهنم کرد؟ یکى از پـاسـخ هایشان این است که «قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ»ما پاى بند به نماز نبودیم. (2) در جایى دیگر به نمازگزارانى که در نمازشان سهل انگاراند؛ یعنى گاهى مى خوانند و گاهى نمى خوانند؛ مى گوید:«فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ» واى بر آنان.(3)
نتیجه گیری: از نماز هر چه بگوییم تمام شدنی نیست امّا بدانید و آگاه باشید ای بندگان خدا هرگز از نمازتان غافل نشوید که این خود بزرگترین لغزش است. و انسان را از اوج به زیر می آورد که جبران ناپذیر است. و به خاطر بهشت و ترس از جهنم نماز نخوانید، گـرچـه بـعـضـى ها مى خـوانند، همانند حضرت على(ع)باشید، که نه براى تجارت و ترس از آتش، بلکه به خاطر شایستگى خدا براى عبادت نماز مى خواندند.(4)
پی نوشت:
1-نهج الفصاحه, روایت ۳۰۷۵.
2-سوره مدثر، آیه۴۳.
3-سوره ماعون، آیه۴.
4- نهج البلاغه, حکمت ۲۳۷.