موقعی که میخواهیم کاری انجام دهیم یا تصمیمی در مورد امری بگیریم، اوّل باید حق و باطل را بتوانیم از هم تفکیک کنیم تا راه اصلیش را تشخیص دهیم. ما مسلمانان می گوییم اسلام حق است و غیر آن باطل ، حال در مورد این حرف تا چه اندازه اندیشیده ایم؟ راهی که اسلام به ما نشان داده چه راهی است؟ ملاک تشخیص ما برای این راه چیست؟
«قُلْ جاءَ اَلْحَقُّ وَ ما یُبْدِئُ اَلْباطِلُ وَ ما یُعِید» بگو:بگو حق آمد و [دیگر] باطل از سر نمىگیرد و برنمىگردد.(1) انسان ها زندگی می کنند و مطمئناً سرانجامی دارند ، یعنی اگر هدف نباشد زندگی هیچ ارزشی ندارد. راهی که دین اسلام به ما مسلمانان نشان می دهد همان راه رسیدن به حق است.
راه خدا؛ همان راهی که خداوند برای سعادت انسان تعیین می کند، راه حق و جز آن، باطل است. به عبارت دیگر، اگر بپذیریم که خالق مهربان انسان را بیهوده نیافریده و برنامه و هدف زندگی شایسته ای برای او مشخص نموده، پس منشاء راستین حق و تعیین کننده معیار شایسته برای شناخت حق، همان آفریننده بزرگ هستی است.
حضرت علی(علیه السلام) در نهج البلاغه می فرماید: «انحراف به راست و چپ گمراهی و ضلالت (باطل) است و راه مستقیم و میانه جاده وسیع حق. » (2) مسلم است آن جا که علی (علیه السلام) از خدا می خواهد تا دل های همه به سوی حق متوجّه شود، منظورش روی آوری قلبی به سوی خداست: «خداوند دل های ما و شما را به سوی حق (راه راست) متوجه سازد و شکیبایی و استقامت و تحمّل حق را به ما الهام نماید».(3)
نتیجه گیری:پس و قتی که مردم مسلمان این آگاهی را داشته باشند،شناخت راه برایشان آسانتر می شود و دیگر لزومی به آن نسیت که دنبال آن سرگردان باشند. در واقع با مراجعه به قرآن و کلام معصومین راه حق نمایان است.
هنگامی که افراد از این معیار تشخیص سربلند بیرون بیایند، آن موقع وقت عمل در میدان تصمیم است و پیروزی همیشه ازآن حق است و باطل همیشه سرگردان می ماند. پس با توجه به آن "پیروی از ولایت" مستقیم ترین راه شناخت حق از باطل است.
پی نوشت:
1-سوره ساء،آیه ی49
3و2-نهج البلاغه،در حکمت262